بسیاری از داستاننویسان نوآموز، گام اول را اشتباه برمیدارند. پیرو همین نکته، برخی از آنها، به استعداد و تواناییهای خود بدبین میشوند و از ادامه راه باز میمانند. در زیر، شش مورد از این اشتباهات پرتکرار را برای شما گرد آوردهایم:
اشتباهات داستاننویسان نوآموز 1 (کلیک کنید)
بیاعتنایی به مطالعه، باعث میشود نویسنده در تنگناهایی اسیر شود که در صورت مطالعه، خود به خود از آنها میگذشت. اصلا با مطالعه است که سلیقه خاص خود را در نوشتن پیدا میکنید. متوجه میشوید از چه داستانهایی خوشتان میآید و از کدام داستانها نه. شاید کشف کنید بسیاری از نامداران ادبیات، با وجود خروار خروار اعتبار، پاسخگوی سلیقه شما نیستند. علاوه بر این، میتوانید مهارت نویسندهها را مقایسه کنید و دریابید از کدام یک، بیشتر میتوانید بیاموزید. شاید متوجه شوید دیگر نویسندهها بهتر از شما ایدههایتان را نوشتهاند؛ شاید هم مطئمن شوید ایدههایتان واقعا بکر است، یا کسی هنوز مثل شما به آن نپرداخته است. در این حال، مطالعه سنگ محکی است که عیار ایدههای شما را نمایان میکند. امتیاز دیگر مطالعه، آشنایی با غلطهای املایی و انشایی است؛ غلطهایی که شاید از نادرستی آن بیخبر باشید؛ زیرا بسیاری از دانستههای ما شنیداری و شفاهیاند. کمترین دستاورد مطالعه، آن است که این اطلاعات شفاهی، از غربال و صافی واژهها میگذرد. با این توضیحات، چگونه ممکن است از نویسندههای مختلف داخلی و خارجی داستان نخوانید، در عین حال بخواهید برای مخاطب بنویسید. خیلی بعید است؛ خیلی!
(منبع: کتاب نردبان داستان، نوشته سعید تارم، در دست نگارش)
اشتباهات داستاننویسان نوآموز 2 (کلیک کنید)
برای پیشرفت در داستاننویسی باید تکنیکها را بیاموزید؛ اما نه در ابتدای راه. در شروع داستاننویسی، ناآشنایی با تکنیکها، نه ضعف است و نه جُرم. هر داستاننویس خبره، خودْ روزی در مرحله نوآموزی بوده، و با یادگیری و تکرار آموختهها، رفته رفته، از این مرحله گذشته است. چه بسا در اثر آشنایی زودهنگام با تکنیکها، اصلا علاقه و خلاقیت خود را از دست بدهید. مهم آن است که «سرانجام» فنون داستاننویسی را بیاموزید؛ درست مثل کودکی که پس از چند سال بازیگوشی، سرانجام پشت نیمکت مدرسه مینشیند. با وجود این، برخی از هنرجوهای مشتاق، به اشتباه، فکر میکنند فقط بعد از یادگیری تکنیکها باید دست به قلم شوند. مطمئن باشید با یادگیریِ صِرفِ فنون داستاننویسی، کسی داستاننویس نخواهد شد. تمرین و تجربهگرایی است که مسیر یادگیری را برای هنرجو هموار میکند. اگر بدون دانستن اصول و فنون، داستان بنویسید، در بدترین حالت، داستانتان الآن کامل نمیشود، یا کامل میشود؛ ولی از آن خوشتان نمیآید. میتوانید بعدها داستانهای ناقص را کامل، و داستانهای ضعیف را تقویت کنید. بنابراین، از نوشتن نترسید؛ اما در ابتدا سراغ ایدههای «کوچک» و «کوتاه» بروید. بنویسید و کنار بگذارید. بعدها با یادگیری تکنیکها، فرصت دارید تا برگردید و داستانهای خود را بازنویسی کنید.
(منبع: کتاب نردبان داستان، نوشته سعید تارم، در دست نگارش)
اشتباهات داستاننویسان نوآموز 3 (کلیک کنید)
بسیاری از نوآموزان فکر میکنند برای نوشتن داستان، حتما باید موضوعات و ایدههای شگفتآور انتخاب کرد. غافل از آن که در موضوعات ساده و معمولی هم ظرفیت چشمگیری نهفته است؛ کافی است روش استخراج و ارائه آن را یاد گرفت. در دوره نوآموزی، انتخاب موضوعات دشوار، به نوعی لقمه بزرگتر از دهان است؛ لقمهای که در گلوی داستاننویس گیر میکند و او را به زحمت میاندازد. پس چه باید کرد؟ بهتر است ابتدا از موضوعات آشنا یا ساده بنویسید؛ موضوعاتی که دائم با آن سر و کار دارید؛ حتی اگر در نگاه اول جذاب نباشد. رعایت این نکته، بار گران تحقیق را از دوش شما برمیدارد. مثلا از خود بپرسید:
در زندگی شخصیام چه ناگفتههایی دارم؟ در طول روز بیشتر با چه چیزی درگیر هستم؟ چه کسانی را نسبتا عمیق درک میکنم؟ چه کسانی را نه؟ داشتهها و نداشتههای من چیست؟ در طول روز، چه چیزی بیش از همه آزارم میدهد؟ (در حالی که دیگران از کنار آن ساده میگذرند.)
(منبع: کتاب نردبان داستان، نوشته سعید تارم، در دست نگارش)
اشتباهات داستاننویسان نوآموز 4 (کلیک کنید)
برخی از داستاننویسان نوآموز، در اولین تجربه، بدون تمرین، ایدههای دور و دراز انتخاب میکنند؛ مثل نوشتن رمان دنبالهدار شش جلدی با پنجاه شخصیت در هشتصد صفحه. غافل از آن که پرداختن به این پروژههای حجیم، در اکثر موارد به سرانجام نمیرسد. در این حال، شاید حتی موضوع و ماجرای داستان، برای داستاننویس آشنا باشد؛ اما مانع اصلی، ناهماهنگی حجم داستان، با تجربه و سابقهی او در نوشتن است. به عبارت دیگر، عضلات داستاننویس نوآموز، برای برداشتن چنین وزنههایی، به قدر کافی ورزیدگی و آمادگی ندارد. پس چه باید کرد؟ چاره در کوتاه نوشتن است؛ یعنی انتخاب ایدههای جمع و جور و زودبازده. با انتخاب ایدهای کوچک و کوتاه، لذت نوشتن داستان کامل را تجربه میکنید؛ هر چند اگر این داستان، تکراری یا ابتدایی باشد. با این اوصاف، یکی از روشهای مناسب برای بلند نوشتن، گردآوری نوشتههای کوتاه است؛ نوشتههایی که در عین استقلال، مرتبط هستند؛ مثلا شخصیت یا موضوع مشترک دارند؛ مثل «قصه های مجید» که شخصیت مجید در تمام داستانها حضور دارد. به این طریق، بلند مینویسید؛ اما ذره ذره. مثل آن که هر بار قطعهای از پازل را کامل کنید.
(منبع: کتاب نردبان داستان، نوشته سعید تارم، در دست نگارش)
اشتباهات داستاننویسان نوآموز 5 (کلیک کنید)
تجربه نشان داده است هنرجوهای نوقلم، به دلگرمی نیاز دارند تا عیبیابی. با گذر زمان، خودشان بسیاری از ایرادهای ابتدایی را میفهمند. کمبودهای اساسی را هم، با راهنمایی آموزگار میشناسند، و رفته رفته با تمرین و تکرار برطرف میکنند. با این توضیحات، برخی از هنرجویان، برای دریافت بازخورد عطش دارند. در نتیجه، زودتر از موعد، نوشتههای خود را رونمایی میکنند. هنرجوی نوآموز، مثل نهال است؛ شکننده و شکلپذیر. این نهال، شاید طوفان نظرات منفی را تاب بیاورد؛ اما چه بسا در برابر نسیم وسوسهگر نظرات مثبت، سر کج کند، و بیقواره و بیقاعده قد بکشد. چون افرادِ متخصصِ ناهمدل، با عیبجویی و تندخویی، فرصت آزمون و خطا را از نویسندههای نوآموز میگیرند. افراد نابلدِ همدل نیز آنها را به ادامه اشتباهاتشان تشویق میکنند. بنابراین، از هر کسی نباید نظر خواست؛ مگر از افراد متخصص و مُنصِف. به زودی زمان شکفتن و بالیدن فرا میرسد. در این فاصله، بُرد با کسی است که مدتی سر در لاک خود فرو کند، و بیسر و صدا بنویسد. کمی سخت است؛ اما قطعا به نفع شما است.
(منبع: کتاب نردبان داستان، نوشته سعید تارم، در دست نگارش)
اشتباهات داستاننویسان نوآموز 6 (کلیک کنید)
ذهنیت بسیاری از نویسندههای نوقلم چنین است: دوست دارم هر چه مینویسم چاپ شود. تازه بهترین ناشر هم باید آن را چاپ کند! برخی از آنها، به این مقدار راضی نمیشوند، و چنین خیالپردازی میکنند: دوست دارم اولین داستانم را همه بخرند، بخوانند و بپسندند. با همین داستان، راه صد ساله را یک شبه طی کنم، و به اوج محبوبیت برسم! غوطه خوردن در این خیالپردازیهای دور و دراز، چه بسا شما را چنان مسحور کند که یکسره از واقعیات غافل شوید. آنگاه به محض مشاهده موانع، با سرخوردگی از خیر نوشتن بگذرید. فراموش نباید کرد که در اکثر موارد، موفقیت پس از شکستهای متعدد حاصل میشود. به عبارتی «افراد موفق بیش از افراد ناموفق شکست میخورند.» تفاوت آنها در این است که از هر شکست درس میگیرند و با بازسازی انگیره خود، از نو تلاش میکنند. تا دنیا برقرار است، درهای موفقیت به روی این افراد، گشوده خواهد بود. تمام هنرجوها، حتی مستعدها، قبل از آموختن تکنیکها، باید ماندن و ادامه دادن را بیاموزند. نویسندگی فراز و فرود دارد. فقط به کسانی روی خوش نشان میدهد که با سماجت دنبال آن را بگیرند. بنابراین، مراقب اشتیاق و انگیزهتان باشید تا در مسیر دست یافتن به اهداف، از لحظات دشوار به سلامت بگذرید.
(منبع: کتاب نردبان داستان، نوشته سعید تارم، در دست نگارش)