پیش آمده تا حال که عاشق شده باشی؟
انگشتنما بین خلایق شده باشی؟
پیش آمده از بین جماعت به دلیلی
بی عذر موجه متفرق شده باشی؟
آیا شده در حسرت یک لحظهی دیدار
حتی متوسل به دقایق شده باشی؟
یا بعد فروخوردن یک بغض گلوگیر
یکمرتبه شرمندهی هق هق شده باشی؟
آیا شده در زیر فشار غم دلدار
مانند من از قافیه خارج (!) شده باشی؟!
با این همه تفصیل، چه احساس قشنگی است
وقتی به عزیزت متعلق شده باشی
ای دل! پس از این، عاشق و عاشقتر از این باش
هر چند اگر آینهی دق شده باشی
حالا تو بگو آخر این شعر که آیا
پیش آمده تا حال که عاشق شده باشی؟
سعید تارم، زمستان ۱۳۹۳
کانال نوقلم؛ مخصوص نشر و نقد نوشتههای شما
اگر نوقلم هستید، نوشتن را از اینجا شروع کنید.
یک نظر
تعقيب: چه طور بنویسم؟ (راهنمای گام به گام نوشتن) – نوقلم